Drakensang: The River of Time
اگر DAO را بازی کرده اید؛ باید گفت The River of Time تقریباً از هر لحاظ به آن شبیه است و تنها چیزی که احتمالاً برای طرفداران DAO مهم است و این دو بازی را واقعاً متمایز می کند، این است که TRoT از لحاظ کیفی با
نویسنده: سهیل منصوری
ماجراجویی در دنیای شاد شاد شاد!
اگر DAO را بازی کرده اید؛ باید گفت The River of Time تقریباً از هر لحاظ به آن شبیه است و تنها چیزی که احتمالاً برای طرفداران DAO مهم است و این دو بازی را واقعاً متمایز می کند، این است که TRoT از لحاظ کیفی با DAO قابل مقایسه نیست.از لحاظ ساختار نقش آفرینی، TRoT تقریباً با Drakensang یکسان (و تا حد زیادی شبیه به DAO) است و جز در چند مورد بسیار جزیی، تقریباً هیچ تفاوت دیگری وجود ندارد. موارد جزیی اضافه شده به گیم پلی هم دقیقاً در حدی است که از یک بسته الحاقی مستقل انتظار می رود (و باید در اینجا تأکید کنیم که TRoT در واقع نه یک بازی مستقل، بلکه یک بسته الحاقی مستقل است)؛ یعنی در حد جادوها و قابلیت های جدید و نه چیزی بیش از این. به عنوان مثال قابلیت های جدیدی به نام معجزه به بازی اضافه شده که بازیباز در صورت پرستش یکی از 12 خدای موجود در بازی به آن ها دست می یابد. این ها قابلیت ها بسیار قوی هستند که تنها پس از گذشت زمان نسبتاً طولانی با انجام کارهای مناسب برای آن خدای خاص دوباره قابل استفاده است و تا حدی Fate Pointهای بازی Arcanum را (البته نه تا آن حد سخت گیرانه) تداعی می کند. حتی ایرادهای گیم پلی Drakensang نیز عیناً در TRoT دیده می شود؛ از جمله گرایش شدید بازی به فاکتور شانس و نادیده گرفتن نسبی ارتقاها. گیم پلی بازی از لحاظ نوع نمایش، کنترل و مبارزه و شیوه استفاده از مهارت ها تا حد زیادی به DAO شباهت دارد، البته از لحاظ کیفیت و نرمی و سرعت به پای DAO نمی رسد؛ هر چند به هیچ وجه بد نیست.
(1) نقشه کوچکی که بسته به ویژگی های شخصیت انتخاب شده، محدوده وسیع تر یا محدودتری را در برگرفته یا جزییاتی چون گیاهان موجود در محیط را نشان می دهد. (2) دکمه هایی چون منوی اصلی و صفحه های کنترلی از این بخش بازی قابل استفاده است. یکی از بهترین ویژگی های TRoT وجود یک Log در بالای این قسمت است که در صورت تمایل بازیباز فعال می شود و جزییات رویدادهایی که اتفاق می افتد و Dice Rollها را نمایش می دهد. به دلیل تکیه بیش از حد بازی بر فاکتور شانس، وجود این قابلیت حیاتی است؛ هرچند مزایای آن خیلی بیش از این است. (3) یکی از شخصیت های همراه. این شخصیت ها به هیچ وجه از لحاظ انعطاف پذیری و پیچیدگی های داستانی با شخصیت های همراه DAO قابل مقایسه نیستند. (4) نوار ابزار اصلی بازی. بازیباز می تواند از طریق این نوار ابزار چند گانه، ویژگی های پرکاربرد و مهارت ها را مورد استفاده قرار دهد. (5) یکی از دشمنان بازی و آیکان او که به سبک Neverwinter Nights در بالای صفحه نمایش داده می شود. (6) قهرمان بازی. نوع قهرمان در TRoT بسته به آرچ تایپ مورد استفاده ممکن است بسیار متفاوت باشد. در این جا شخصیت اصلی ما یک دزد است که در ابتدای بازی باید عملاً دزدی بکند؛ ویژگی که در بازی های نقش آفرینی بسیار کمی مشابه آن را دیده ایم. (7) آیکان های مربوط به شخصیت های موجود در تیم بازیباز در بالا و سمت راست صفحه نمایش داده می شود. مکان نمایش نقشه و آیکان همراهان در TRoT دقیقاً برعکس DAO است. (8) کنترل های جزیی تر بازی در این بخش قرار دارد. ویژگی های چون مخفی کاری که در DAO به شیوه سنتی وجود نداشت؛ در TRoT از این بخش قابل انتخاب است و نقشی اساسی در بازی ایفا می کند. به عنوان مثال برخی از مأموریت های بازی به مخفی کاری وابسته است و شخصیت های دزد برای سرقت به این ویژگی نیاز حیاتی دارند.
مساله این است که تم TRoT به طور کلی شادترین و خیالی ترین نوع از High Fantasy است؛ در حالی که DAO را باید تاریک ترین نمونه از Dark Fantasy به حساب آورد و هر تم طرفداران خاص خود را دارد؛ اما تم TRoT با آن چه که پس از عرضه DAO تقریباً استاندارد شده، تناسبی ندارد.
در نهایت TRoT با داشتن ترکیبی از قوانین مستحکم نقش آفرینی (که البته متأسفانه به شدت تحت تأثیر فاکتور شانس قرار دارد) و آرچ تایپ های بسیار و خوش ساخت می تواند برای علاقمندان به بازی های نقش آفرینی بسیار لذت بخش باشد و هر چند از لحاظ داستانی به پای DAO نمی رسد؛ اما در نبود بازی های نقش آفرینی خوب، بدون شک ارزش بازی را دارد.
اما بخشی از بازی که از عنوانی مثل DAO عقب می ماند؛ داستان، روایت داستانی و شخصیت پردازی است که به استانداردهای بی رقیب DAO حتی نزدیک هم نمی شود. داستان در TRoT مقدمه ای بر بازی پیشین است و ماجرای برخی از شخصیت های کلیدی و چگونگی همراه شدن آن ها با هم را بازگو می کند. کیفیت داستان سرایی نسبت به Drakensang بهتر شده و به لطف استفاده از دموهای زیاد، روایت داستانی بهتر است و بر خلاف Drakensang بازیباز را سردرگم نمی کند. اما نه تنها کیفیت داستان سرایی هنوز هم خوب نیست و جای کار بسیار دارد؛ بلکه خود داستان نیز جذابیت و کشش لازم را ندارد و انگیزه لازم برای ادامه بازی را در بازیباز ایجاد نمی کند.
یکی از نکات جالب در مورد مأموریت های بخش داستانی بازی این است که قسمت کوتاهی از آن بسته به نوع آرچ تایپ (معادل کلاس در این بازی) مورد استفاده، تغییر می کند. این ویژگی که تا حدی به Origin Storyهای DAO شبیه است؛ بازیباز را برای استفاده درست از آرچ تایپ مورد استفاده آموزش داده و به عنوان مثال برای کلاس دزد بازی، آموزش باز کردن قفل ها، مخفی کاری، جیب بری و خنثی کردن تله را دربر می گیرد. البته این مأموریت های ابتدایی در کنار داستان اصلی بازی قرار گرفته و در حد DAO پررنگ و از لحاظ داستانی غنی نیست؛ اما بخش آموزشی فوق العاده ای محسوب می شود، حس دلپذیری به بازی داده و نقش آفرینی واقعی را پررنگ تر می کند.
با وجود این ویژگی ها، داستان هنوز هم جذاب نیست و بازیباز در طول بازی به نقطه ای می رسد که ممکن است دیالوگ های داستانی را بدون شنیدن رد کند. البته جای نگرانی نیست؛ چون دیالوگ در TRoT معمولاً بی اهمیت است و کاری جز پیش بردن مأموریت انجام نمی دهد و در بسیاری از موارد مهم نیست بازیباز چه گزینه ای را انتخاب می کند، چون معمولاً نتیجه کار یکی است. در TRoT شاهد تعداد زیادی دیالوگ های تک گزینه ای یا دیالوگ هایی که گزینه ها عملاً نتیجه یکسان به بار می آورد، هستیم و تعداد دیالوگ های تاثیرگذار کم است.
خوشبختانه صداگذاری عمومی بازی برخلاف صداپیشگی آن کیفیت بالایی دارد و Drakensang از آن بازی هایی است که اگر بازیباز موسیقی بسیار معمولی بازی را به طور کامل غیرفعال کند؛ صداهای معمولی احساس بهتر و واقعی تری پدید آورده و بازیباز را در بازی غرق می کند.
منبع: نشریه بازی رایانه، شماره 40.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}